Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-08@02:40:30 GMT

شطرنج سیاست ایران در جنگ جهانی اول

تاریخ انتشار: ۶ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۷۶۱۷۰۶

شطرنج سیاست ایران در جنگ جهانی اول

تنها چند روز بعد از تاجگذاری احمدشاه، زبانه های جنگی عالمگیر دنیا را فراگرفت؛ جنگی که ۴۸ ساعت پس از التیماتوم اتریش به دولت صربستان در ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴ میلادی آغاز شد و ایران نیز از این مصیبت در امان نماند. به گونه ای که خسارات فراوان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را در ایران بر جای گذاشت که اسناد به جای مانده به خوبی نمایانگر وضعیت این دوره هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در یکی از این اسناد مشارالسلطنه(از رجال سیاسی قاجار) می نویسد: با اینکه اطلاعات کافی از قوچان، دره گز و کلات داشتم، باز از آنجا استعلام کردم و جواب رسید حمل غله از این سه سرحد غیرممکن است ... الان در قوچان گندم بیست تومان و هر روزه در ترقی است. آن ۲ ولایت هم بدتر از آنجاست.

مردم ایران در جنگ

دولت متزلزل ایران که ریاست آن را هر چند هفته یا چند ماه، یکی بر عهده داشت در برابر بحران های سیاسی ناشی از مداخله نظامی متفقین و متحدین و همچنین بی رمقی و ضعف مجلس سوم، هیچ کار مثبتی نمی توانست، انجام بدهد. بنابراین سرنوشت مردم به دست عواطف و احساسات خودشان سپرده شده بود. در چنین شرایطی، برای افرادی که صرفاً دارای روح جنگ آوری بودند، چندان تفاوتی نداشت که در کدام جبهه حضور یابند و برای متفقین یا متحدین بجنگند. به همین جهت هم متفقین و مأموران و جاسوسان آلمانی موفق شدند که  در منطقه های نفوذ خود، این قبیل افراد را مسلح کنند اما نباید فراموش کرد که ایرانیان کینه و حس نفرتی نسبت به انگلیس و روسیه داشتند که البته سرپرسی سایکس(نماینده نظامی انگلیس) نفرت ملت ایران را از انگلیسی ها توجیه می کند و می نویسد: در میان ایرانیان یک بغض و عداوت آمیخته با خفت و ترس به روس ها وجود داشت اما در مراکز و مقامات مطلع احساسی که وجود داشت، این بود که می‌گفتند، بریتانیای کبیر مغلوب کننده ناپلئون بالاخره جنگ را خواهد برد، ولی روی هم رفته ما از اینکه متفق روسیه منفور بودیم، خیلی مورد تنفر واقع شدیم.

به هر ترتیب ایرانیان بدان علت که تا این زمان از آلمان زیان و آسیبی ندیده بودند به سیاست آن کشور متمایل شده و فعالیت ماموران و جاسوسان آلمانی در ایران را تسهیل می کردند.

مهاجرت و احزاب

فعالیت آلمان ها در ایران و بعضی از سران حزب دموکرات مانند سیدحسن تقی‌زاده در برلین و فشار روس ها و نابسامانی دولت و انفعال مجلس سوم، نهضتی در میان سران احزاب و آزادیخواهان برای تشکیل یک جبهه متحد علیه متفقین به ویژه روسیه تزاری پدید آورد که این فعالیت‌ها به تدریج با سیاست دولت هماهنگی یافت و فرماندهان و روسای ژاندارمری نیز با آن هم داستان شدند.

در نتیجه این فعالیت ها در آبان ۱۲۹۴ خورشیدی نیروهای روسیه قزوین را تصرف و درصدد تدارک مقدمات برای تصرف تهران برآمدند و اندکی بعد به طرف تهران حرکت کردند. مستوفی الممالک نخست وزیر وقت به وسیله ملک الشعرای بهار(تاریخ‌نگار و سیاست‌مدار) و سلیمان میرزا(رهبر حزب دموکرات در مجلس دوم) به کمیته حزب دموکرات محرمانه دستور داد که به قم بروند. ژاندارمری با مهمات و سفیرهای متحدین و آلمان و شماری از نمایندگان مجلس و مردم به قم رفتند. در این میان مستوفی‌الممالک تصمیم گرفت که به علت حرکت قوای روسیه به تهران، شاه و هیات دولت را نیز از تهران به اصفهان منتقل کند اما در چنین شرایطی سپهسالار وزیر جنگ، کامران میرزا(شاهزاده قاجار) و صمصام السلطنه( از رجال دوره قاجار و سران ایل بختیاری) به همراه عده دیگری از رجال کهنسال به دربار رفتند تا احمدشاه جوان را از رفتن به اصفهان منصرف کنند. ساعتی بعد سفیرهای روس و انگلیس نیز به آنها پیوستند، هرچند که احمدشاه بار نخست سفرای ۲ دولت را نپذیرفت اما سرانجام به حضور او رسیدند و به او یادآوری کردند که در صورت عزیمت از تهران، او از سلطنت خلع کرده و فرد دیگری را به جای او خواهند نشاند. در چنین شرایطی احمدشاه اخذ تصمیم در این باره را به دولت واگذار کرد و عاقبت دولت از تصمیم انتقال به اصفهان منصرف شد و نیروهای روسیه از آمدن به تهران منصرف شدند.

تشکیل دولت ملی

کمیته دفاع ملی که در قم از سران دموکرات مانند سلیمان میرزا، میرزا سلیمان خان میکده(از افراد تأثیرگذار در انقلاب مشروطه) و شمار دیگری تشکیل شده بود و با شونمان(صنعتگر آلمانی) و مامور دولت آلمان همکاری می‌کرد، به محض اینکه قوای روسیه از ۲ طرف به قم هجوم بردند و نیروهای ژاندارمری و چریک های داوطلب را در هم شکستند از قم به کاشان و از آنجا به اصفهان رفتند و عده زیادی از مبارزان و مجاهدین دوره انقلاب مشروطه از هر صنف و طبقه نیز با آن همراه شدند. در ضمن روسای احزاب دیگر مانند سید محمدصادق طباطبایی از حزب اعتدالیون و سید حسن مدرس نیز به اصفهان رفتند. این دسته‌ها و گروه‌ها به تدریج از اصفهان به طرف کرمانشاه که آن زمان در تصرف نیروهای عثمانی بود، مهاجرت کردند و در آن شهر، نظام السلطنه مافی نیز به آنان پیوست و یک دولت ملی به ریاست نظام السلطنه تشکیل شد.

اختلاف و تفرقه

شاید دولت ملی می توانست با کمک نیروهای عثمانی و آلمان و با مساعدت مالی آلمان ها که آن زمان به متحد خود، عثمانی نیز کمک مالی می‌کرد، هسته نیرومندی برای مبارزه با متفقین یا دست کم برای دفاع از ولایات غربی ایران در برابر نیروهای روسیه تزاری به وجود آورد اما به زودی بین رهبران و سران ۲ حزب دموکرات و اعتدالی از یک طرف و میان مقامات عثمانی و آلمان از طرف دیگر اختلاف نظر و عقیده پدید آمد و عثمانی‌ها به متحد خود آلمان اعتراض می‌کردند که چرا به طور مستقیم با افراد و محافل ملی ایران تماس گرفته است و حال آنکه می بایست روابط خود را با حکومت ملی به وسیله مقامات عثمانی برقرار کند.

شکست دولت ملی

در چنین شرایطی و در گیر و دار مبارزه سیاسی ۲ حزب دموکرات و اعتدالی که دولت ملی و مساله مهاجرت را زیر نفوذ خود قرار داده بود، نیروهای روسیه تزاری در خانقین نیروهای دولت ملی را شکست دادند و این شکست مواجه شدن با خطر مبارزه ۲ حزب پایان بخشید و رهبران احزاب دموکرات و اعتدالی با هم کنار آمدند و هر ۲ حزب را منحل کردند. با پیشروی متفقین دولت ملی و مهاجرین پس از حدود ۹ ماه توقف در کرمانشاه مجبور شدند، این پایتخت تازه تاسیس را رها کرده به قصر شیرین عقب نشینی کنند.

استانبول؛ پایان مسیر پر تلاطم

مهاجرین پس از سپری کردن یک دوره کوتاه با همه امیدهای واهی که برای فتح تهران داشتند، اینک به پایان راه نزدیک شده بودند. به همین دلیل هم به طرف استانبول عقب نشینی کردند به هر حال سفر به استانبول برای مهاجرین انتهای راهی پر پیچ و خم و برای دولت ملی پایان مسیری پر تلاطم بود.

در استانبول آخرین و شاید مهم ترین رخداد دوران حیات دولت موقت ملی به وقوع پیوست که در این واقعه شرکت نمایندگان این دولت در کنفرانس صلح برست لیتوفسک بود. دولت ملی با شرکت فعال در این کنفرانس مواضع آزادیخواهان ایران را مطرح کرد و آنها را با موفقیت به تصویب اعضای کنفرانس رساند. بدین ترتیب پیروزی چشمگیری برای ایرانیان در سطوح بین المللی به ارمغان آورد. به هر حال پس از کنفرانس برست لیتوفسک در اعلامیه ای که از طرف مهاجران ایرانی مقیم استانبول منتشر شد، رسماً پایان عمر دولت موقت ملی اعلام شد.

منابع

۱- شمیم، علی اصغر. (۱۳۸۷)، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران: نشر بهزاد.

۲- ل. ی. میروشنیکف. (۱۳۴۴)، ایران در جنگ جهانی اول، ترجمه: ع. دخانیاتی، تهران: امیرکبیر.

۳- تورج اتابکی(۱۳۸۷)، ایران و جنگ جهانی اول، ترجمه: مهدی حقیقت خواه، تهران: انتشارات ققنوس.

برچسب‌ها ملک الشعرای بهار روسیه قم سیدحسن تقی زاده جنگ جهانی اول سید حسن مدرس احمد شاه قاجار آلمان تاریخ ایران کرمانشاه

منبع: ایرنا

کلیدواژه: ملک الشعرای بهار روسیه قم جنگ جهانی اول سید حسن مدرس احمد شاه قاجار آلمان تاریخ ایران کرمانشاه ملک الشعرای بهار روسیه قم جنگ جهانی اول سید حسن مدرس احمد شاه قاجار آلمان تاریخ ایران کرمانشاه چنین شرایطی نیروهای روسیه جنگ جهانی اول حزب دموکرات دولت ملی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۷۶۱۷۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سعید لیلاز: افشای فایل صوتی ظریف، عمدی بود

 به گزارش تابناک، محمد ایمانی در کانال تلگرامی عقل و انصاف نوشت: اردیبهشت ۱۴۰۰، درز فایل صوتی گفت‌وگوی محرمانه ظریف با «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری»، اعتراض‌ بسیاری را موجب شد. او در این مصاحبه، عملکرد شهید سلیمانی را زیر سؤال برده و عملکرد نیروهای نظامی را موجب ناکامی ‌برجام معرفی کرده بود.

سه سال بعد، سعید لیلاز که فرد مصاحبه‌کننده بود، می‌گوید افشای آن فایل (که قرار بود محرمانه و برای ثبت در آرشیو و اسناد ملی باشد) عمدی بوده است!

لیلاز در گفت‌وگو با شرق، درباره این که چرا حامی مذاکره بود اما منتقد برجام شد، می‌گوید: من آن زمان موافق مذاکرات برابر بودم. اتفاقا اگر ما برجام یک را امضا نمی‌کردیم و به شکست نمی‌رسید، من مخالف جدی برجام ۲ و ۳ نبودم؛ ولی وقتی برجام این سرنوشت را پیدا کرده است، دیگر برجام‌های بعدی فایده‌ای ندارد. مخالفت من نتیجه یک سیر تحلیلی از تطور تاریخی مذاکرات و نتیجه آن است. وقتی ما نتیجه برجام را در شرایط کنونی می‌بینیم، واقعا دیگر نباید نگاه مثبتی به مذاکرات نابرابر- تاکید دارم مذاکرات نابرابر- داشت.

او درباره افشای فایل گفت‌وگوی محرمانه‌اش با ظریف اظهار کرد: من از گفتن جزئیات خودداری می‌کنم. سربسته می‌گویم که ماجرای انتشار آن فایل، بدون آنکه بگویم چه کسی چه کاری کرد، یکی از اهداف و دلایل افشاگری آن، با هدف ارسال پالس بود که اگر دولت بایدن می‌خواهد برای احیای برجام کاری بکند، در همین ماه‌های منتهی به پایان دولت روحانی باشد که احیای برجام بتواند به جریان همسوی دولت روحانی برای تداوم قدرت کمک کند و دولت بایدن متاسفانه حتی همین کمک را هم نکرد.

لیلاز می‌افزاید: «آمریکایی‌ها در دولت بایدن، نه در چند ماه پایانی دولت روحانی کاری برای احیای برجام کردند که مثلا به سود اصلاح‌طلبان و میانه‌روها تمام شود و نه حتی در دولت رئیسی توانستند برجام را احیا کنند که به سود اصولگراها باشد.

او می‌گوید: اکنون ایران زمین بازی را عوض کرده. غنی‌سازی را تا ۶۰ درصد برده، فلز اورانیوم تولید کرده و سانتریفیوژهای نسل جدید را هم به کار برده است. پس دیگر روند بازی عوض شده است. چرا؟ چون ایران فهمیده اگر کماکان به انفعال و مماشات ادامه دهد، حد یقفی برای زیاده‌خواهی آمریکا وجود ندارد و مرتبا جلوتر می‌آید».

یادآور می‌شود ظریف در  مصاحبه مورد بحث، عملکرد شهید سلیمانی را زیر سؤال برده و به دروغ، این عملکرد و عملکرد نیروهای نظامی را موجب ناکامی ‌برجام معرفی می‌کند.

ظریف به شکلی مغرضانه و تحریف‌آمیز گفته بود: «من دیپلماسی را بیشتر برای میدان هزینه کردم، تا میدان برای دیپلماسی هزینه شده باشد. هیچ زمانی نتوانستم به فرمانده میدان [نظامی] بگویم کاری را بکن، چون در دیپلماسی نیاز دارم. تقریبا هربار که من برای مذاکره رفتم، این سلیمانی بود که می‌گفت می‌خواهم تو این خاصیت یا نکته را بگیری. وقتی میدان [نظامی] تصمیم‌گیر باشد، این می‌شود. وقتی که میدان بخواهد بر استراتژی کشور حاکم شود، ‌این می‌شود که می‌توانند با ما بازی کنند.»

ظریف همچنین گفته بود: «بین ۲۳ تیر ۹۴ که برجام نهائی شد تا ۲۶ دی ۹۴ که برجام به مرحله اجرا درآمد، پشت ‌سر هم اتفاقاتی افتاد که به توافق ضربه زد؛ سفر سلیمانی به روسیه، گرفتن دو قایق جنگی آمریکایی (۲۲ دی ۹۴)، نوشتن مرگ بر اسرائیل روی موشک و... سفر آقای سلیمانی به روسیه، به اراده مسکو شکل گرفت، نه به اراده ما. ادعا می‌کنیم که آقای سلیمانی، پوتین را به جنگ کشید. اما پوتین تصمیمش را گرفته بود.».

این روایت غلط -که آمریکا را برای گردن‌کشی و گروکشی بیشتر در مذاکرات احیای برجام تشویق کرد- در حالی بود که خبرگزاری آسوشیتدپرس درباره سفر شهید سلیمانی به مسکو نوشته بود:

«دیدار مهم ژنرال سلیمانی با پوتین، نقشی مؤثر در نقش‌آفرینی روسیه در جنگ سوریه داشت. یکی از قدرتمندترین مقامات نظامی ایران، نشستی سه‌ ساعته را با پوتین داشت تا او را متقاعد کند. سلیمانی و پوتین، نقشه‌ها و عکس‌ها را بررسی کردند و به تبادل اطلاعات پرداختند. بررسی‌ها نشان داد گروه‌های ‌تروریستی، در صورتی که مسکو وارد عمل نشود، فعالیت‌شان را به نزدیکی روسیه در قفقاز گسترش خواهند داد. در این نشست درباره برنامه تشکیل یک مرکز مشترک تبادل اطلاعات میان عراق، سوریه، ایران و روسیه توافق شد. این نقش‌آفرینی، حاکی از نفوذ شدید ایران در منطقه است».

منبع: ايسنا

دیگر خبرها

  • حسینی: والیبال باید از جایگاه جهانی خود دفاع کند
  • فیلم/رضوانی: برخی‌ها فیگور ریاست مجلس گرفته‌اند اما پاپس‌ می‌کشند
  • سعید لیلاز: افشای فایل صوتی ظریف، عمدی بود
  • حسینی: والیبال ایران باید از جایگاه جهانی خود دفاع کند
  • سیاست همسایگی دولت سیزدهم
  • آلمان سفیر خود را از مسکو فرا می‌خواند
  • مارکسیسم چه نگاهی به سیاست بین‌الملل دارد؟
  • فایننشال تایمز: اروپا نگران تشدید اقدامات «خرابکارانه و خشن» روسیه است
  • شطرنج ماهرانه تهران در فرایند دیپلماتیک جنگ غزه
  • بررسی ابعاد سفر گروسی به ایران/ حل چالش موضوع بازرسان/ خنثی‌سازی سیاست هدفمند تبلیغاتی